رسانه خبری اینتیتر
این تیتر کمینه ترین رسانه خبری ایران

نظریه یونگ به زبان ساده

کارل گوستاو یونگ کیست؟ نظریه او از چه می گوید؟ سرانجام رابطه یونگ و فروید چه شد؟ در این مطلب به شرح نظریه یونگ به زبان ساده و زندگی نامه او خواهیم پرداخت.

اینتیتر – سحر سادات زمانی؛ یونگ، روانکاوی که مفهوم ناخودآگاه فروید را گسترش داد و وجود ناهشیار جمعی را در وجود انسانها کشف کرد. اعتقاد یونگ به معنویت تاثیر عمیقی بر تدوین دیدگاه و نظریه اش گذاشت. یونگ در ابتدا یکی از پیروان فروید بود اما او نیز همانند آدلر رفته رفته از فروید فاصله گرفت و بینشش را محدود به غرایز انسان ها نکرد. در این مطلب کمی از زندگی نامه این روانکاو بزرگ و ساختار شکن می گوییم و سپس نظریه یونگ به زبان ساده را برایتان شرح می دهیم.

بیشتر بخوانید:

زندگی نامه یونگ

کارل گوستاو یونگ در روز بیست و ششم ژوئیه سال ۱۸۷۵ در شهر کسویل واقع در سوئیس چشم به جهان گشود. طب و مذهب در خانواده یونگ بسیار مورد توجه بود. پدربزرگ او یکی از پزشکان سرشناس در شهرشان بود. هشت تن از عموهایش نیز کشیش بودند. اعتقاد به عرفان و ارواح در خانواده مادری او مرسوم بود. عناصر خانواده ای که یونگ در آن پرورش یافته است در تدوین نظریه و دیدگاه اش نقش بسیار مهمی را ایفا کرده است.

یونگ از همان ابتدا افراد را در قالب یک شخصیت نمی دید و برای آنها چندین شخصیت را متصور می شد حتی برای خود. به عنوان مثال در سال هایی که به مدرسه می رفت به تدریج از دو جنبه مجزای خودش آگاه شد و آنها را شخصیت ۱ و ۲ نامید. در زمان نوجوانی اش در ابتدا این دو بخش مجزا را کاملا درک نکرد، اما با گذشت زمان متوجه شد شخصیت شماره دو او بازتاب چیزی غیر از خودش است. به اعتقاد او شخصیت شماره یک برونگرا بود و با دنیای عینی ارتباط راحت تری برقرار می کرد. یونگ از این بخش شخصیتی اش در زمان های کار و زندگی اجتماعی استفاده می کرد. اما در مقابل بخش دوم شخصیت او به شدت درونگرا بود و به دنیای ذهنی گرایش داشت که این بخش در سالهای تحصیل و خودکاوی بر او حاکم بود.

یونگ علاقه وافری به رشته باستان شناسی داشت و اولین انتخابش برای ادامه تحصیل بود این رشته بود اما به دلیل مشکلات مالی ناچار شد رشته پزشکی را انتخاب کند. زمانی که متوجه شد روانپزشکی به پدیده های ذهنی می پردازد، در نهایت این رشته را برگزید. او پس از اینکه دوران تحصیل را در دانشگاه بازل به اتمام رساند، در یکی از مشهورترین بیمارستان های روانی شهر زوریخ به عنوان دستیار روانپزشکی اوژن بلولر مشغول به کار شد.

پس از چندی یونگ از طریق مکاتبه با فروید ارتباط برقرار کرد و  رابطه این دو صمیمی شد. به گونه ای که فروید یونگ را به عنوان اولین رییس انجمن روانکاوی انتخاب کرد. اما رابطه آنها هم پایان خوشی نداشت و سرانجام از یکدیگر جدا شدند. سرانجام یونگ از ریاست این انجمن استعفا داد.

یونگ در سال ۱۹۴۴ استاد روانشناسی پزشکی در دانشگاه بازل شد اما ضعف جسمانی او را مجبور کرد از این سمت نیز کناره گیری کند. او در شش ژوئن سال ۱۹۶۱در زوریخ از دنیا رفت.

رابطه یونگ با فروید

پس از انتشار کتاب تعبیر رویاهای فروید، یونگ آن کتاب را مطالعه کرد اما چندان تحت تاثیر قرار نگرفت. چند سال بعد از آن که کمی نسبت به دیدگاه های فروید آگاه تر شده بود، بار دیگر به سراغ این کتاب رفت و آن را خواند. در آن زمان او تصمیم گرفت تا رویاهای خودش را تعبیر کند. از این رو در سال ۱۹۰۶ بود که او مکاتباتش را با فروید آغاز کرد. سال بعد فروید، یونگ و همسرش را به وین دعوت کرد. در همان اولین ملاقات آن دو به یکدیگر علاقه مند شدند و به مدت ۱۳ ساعت بی وقفه در رابطه با دیدگاهیشان به گفتگو پرداختند.

فروید معتقد بود که یونگ فردی ایده آل برای جانشینی اوست. علاوه بر این فروید احساسات صمیمانه نسبت به او داشت و او را مرد بسیار باهوشی می دانست. همین دلایل باعث شد تا او را به عنوان اولین رییس انجمن بین المللی روانکاوان انتخاب کند.

اما دیری نپایید که رابطه یونگ و فروید به سمت تنش رفت. آنها در سال ۱۹۰۹ از طرف جی. استانلی هال، رییس دانشگاه کلارک و یکی از اولین روانشناسان در ایالات متحده برای ایراد سخنرانی در این دانشگاه دعوت شدند. این سفر آغاز تنش ها و درگیری های بین این دو روانکاو مشهور بود. یونگ و فروید در این سفر تصمیم گرفتند که رویاهای یکدیگر را تعبیر کنند که این امر صدمه ای جدی به رابطه آن دو وارد کرد.

یونگ در کتاب خاطرات، رویاها و تاملات می گوید که فروید مایل نبود جزئیات زندگی شخصی خود را برای او فاش کند.جزئیاتی که یونگ برای تعبیر کردن یکی از رویاهای فروید نیاز داشت. در این کتاب آمده زمانی که یونگ از جزییات خصوصی فروید جویا شد، او در اعتراض گفت:”اما نمی توانم قدرت خود را به مخاطره بیندازم.” در آن لحظه یونگ نتیجه گرفت که فروید قدرت خود را از دست داده بود. یونگ در این رابطه می گوید: ” آن جمله در حافظه من حک شد و از پایان رابطه ما خبر داد.”

تقریبا بلافاصله بعد از اینکه آن دو از سفرشان بازگشتند رابطه شان به سردی گرایید و اختلاف نظراتشان شدت گرفت. در سال ۱۹۱۳ به نامه نگاری خود خاتمه دادند و سال بعد یونگ از ریاست و عضویت در انجمن بین المللی روانکاوی نیز استعفا داد. در ادامه به بخش نظریه یونگ به زبان ساده میپردازیم.

نظریه یونگ به زبان ساده

یونگ با نظریه ای که ارائه می دهد دنیایی از دانش و علم را بر روی روانکاوان و روانشناسان باز می کند .اما از آنجایی که بیشتر مفاهیم نظریه او با امور ذهنی در ارتباط هستند بخش عظیمی از این نظریه ممکن است چندان علمی به نظر نرسد. در ادامه به شرح عناصر اصلی نظریه یونگ مانند سطوح روان، کهن الگوها، تیپ های روانشناختی می پردازیم.

سطوح روان

یونگ سطوح روان و شخصیت انسان را به سه بخش هشیار، ناهشیار شخصی و ناهشیار جمعی دسته بندی کرد.

هشیار

به اعتقاد یونگ، تصورات هشیار آنهایی هستند که  ایگو آنها را درک می کند، در حالی که عناصر ناهشیار با ایگو رابطه ای ندارند. مفهوم ایگو در نظریه یونگ نسبت به مفهوم ایگو در نظریه فروید محدودتر است. زیرا یونگ ایگو را مرکز هشیاری می دانست و نه محور شخصیت. از نظر او ایگو، شخصیت کامل نیست. بلکه باید خود جامع تری که مرکز شخصیت و عمدتا ناهشیار است یعنی همان Self، آن را کامل کند. بنابراین نظر هشیاری در روانشناسی تحلیلی نقش نسبتا جزئی دارد و تاکید زیاد بر گسترش دادن روان هشیار فرد، می تواند به عدم تعادل منجر شد. البته که افراد سالم با خودشان و دنیای بیرون ارتباط دارند ولی به خود اجازه می دهند تا خود ناهشیار را نیز تجربه کنند و از این راه به تفرد برسند.

ناهشیار شخصی

ناهشیار شخصی به مجموعی از تجربیات سرکوب شده و فراموش شده می گویند. برخی از تصورات موجود در ناهشیار را می توان به راحتی به یاد آورد، برخی به سختی یادآوری می شوند و برخی از آنها از دسترس هوشیار خارج می شوند. عقده ها محتوای ناهشیار را تشکیل می دهند. اما این عقده ها چیستند؟ توده ای از عقاید مرتبط بهم هستند که حال و هوای هیجانی دارند.به عنوان مثال رابطه اولیه ما با اشخاص مهم زندگیمان تجربیاتی را برایمان شکل میدهد که یادآوری این تجربیات می توانند احساسات و هیجانات ما را برانگیخته کنند.

ناهشیار جمعی

برخلاف ناهشیار شخصی که از تجربیات فردی ناشی می شود، ناهشیار جمعی در گذشته اجدادگونه انسان ریشه دارد. ناهشیار جمعی به عنوان یکی از مفاهیم بحث برانگیز و برجسته نظریه یونگ به شمار می رود. محتویات مادی ناهشیار جمعی به ارث برده شده و از یک نسل به نسل بعدی، به صورت پتانسیل روانی منتقل شده است. تجربیات ناهشیار تشکیل شده از مفاهیم همگانی نظیر خدا، مادر، آب و … که از نیاکانمان به ما ارث رسیده است. از نظر یونگ این محتویات به صورت یکسان در همه فرهنگ ها وجود دارند.این تجربیات ناهشیار جمعی همیشه فعال هستند و بر افکار، اعمال و احساسات ما تاثیر می گذراند. ناهشیار جمعی به عقاید موروثی اشاره ندارد بلکه به آمادگی زیستی ما برای برخورد با موقعیت های زندگی تاکید دارد.

کهن الگوها

در این بخش از مطلب نظریه یونگ به زبان ساده می رسیم به کهن الگوها. همانطور که پیشتر اشاره کردیم از نظر یونگ ناهشیار جمعی به آمادگی زیستی ما در برخورد با موقعیت های زندگی اشاره دارد. حالا هر چقدریک موقعیت بیشتر تکرار شود، یک پاسخ برای آن به وجود می آید و به بخشی از ساخت زیستی انسان تبدیل می شود. تکرار زیاد موقعیتهای عادی زندگی، محتوایی را به صورت کهن الگوها به وجود می آورند. کهن الگوها تصورات باستانی هستند که از ناهشیار جمعی به دست می آیند و از این نظر که آنها مجموعه تصورات مرتبط با مایه هیجانی هستند به عقده ها شباهت دارند. اما تفاوتشان با عقده ها این است که برخلاف عقده ها که کاملا شخصی هستند، کهن الگوها عمومیت دارند.

نکته جالب در مورد کهن الگوها این است که نمی توانند به طور مستقیم نمایان شوند.زمانی که فعال می شوند، میتوانند از طریق رویاها، خیالپردازی و هذیان ها خودشان را ابراز می کنند.

با وجود اینکه تعداد زیادی کهن الگو به صورت تصورات مبهم وجود دارد، تنها تعداد کمی از آنها تا حد تکامل یافته اند که بتوان آنها را تشخیص داد. برجسته ترین کهن الگوها عبارتند از: پرسونا، سایه، آنیما و آنیموس و خود که در ادامه کمی برایتان از آنها می گوییم.

پرسونا

پرسونا به جنبه ای از شخصیت گفته می شود که افراد آن را به دنیا نشان می دهند. یونگ اعتقاد داشت هر یک از ما باید نقش خاصی را بازی کنیم. نقشی که جامعه به هر یک از ما حکم می کند. به عنوان مثال از پزشک انتظار می رود ویژگی رفتار بالینی را بپذیرد. سیاستمدار باید چهره ای به جامعه نشان دهد که بتواند اعتماد و آرای مردم را جلب کند. نکته مهم درباره پرسونا این است که با وجود اینکه جنبه ضروری ای از شخصیت ماست، نباید به صورت افراطی با آن همانند سازی کنیم. وگرنه نسبت به فردیت مان ناهشیار میمانیم و به خودشکوفایی نمی رسیم.

سایه

سایه آن بخشی از شخصیت ماست که دوستش نداریم و همواره در تلاش هستیم تا این بخش را پنهان کنیم. سایه کهن الگوی تیرگی و سرکوبی است که تمایلی نداریم با آن مواجه شویم. به اعتقاد یونگ برای اینکه کامل باشیم باید بکوشیم تا سایه خود را شناسایی کنیم و این جسجو اولین آزمون شهامت ماست. یکی از راه های شناسایی سایه های شخصیتی زمانی است که آنها را نسبت به دیگران فرافکنی می کنیم. توجه داشته باشید که اگر نسبت ویژگی های شخصیتی یک فرد احساسات بدی دارید و اصلا آنها را دوست ندارید همان موقع بهترین زمان شناسایی سایه است. زیرا احتمالا شما هم آن ویژگی ها را دارید و آنها را سرکوب کرده اید.

آنیما و آنیموس

آنیما و آنیموس از بخش های جالب  مطلب نظریه یونگ به زبان ساده است. از نظر یونگ انسان ها از لحاظ روانشناختی دوجنسیتی هستند و از دو جنبه مردانگی و زنانگی برخورداند. جنبه زنانه مرد را آنیما می نامند و به جنبه مردانه زن آنیموس می گویند. برای اطلاع بیشتر از این کهن الگو می توانید به مطلب آنیما و آنیموس به زبان ساده مراجعه کنید.

خود

خود کهن الگوی کهن الگوهاست. خود از همه کهن الگوهای دیگر جامع تر است و به گونه ای آنها را دربر می گیرد. یونگ معتقد بود هر کسی از گرایش فطری برای پیش رفتن به سمت رشد و کمال برخوردار است. این گرایش فطری خود نام دارد که شخصیت انسان را یکپارچه می کند و او را به خودشکوفایی می رساند.

تیپ های روانشناختی

یکی دیگر از مباحث مهم نظریه یونگ که این روزها خیلی کاربرد دارد مفهوم تیپ های روانشناختی است. یونگ چند تیپ روانشناختی را برای انسان ها مشخص کرد. این تیپ ها براساس دو نگرش اساس درونی گرایی و برون گرایی و به همراه چهار کارکرد مجزای تفکر، احساس، حس کردن و شهود حاصل می شوند. ترکیب این موارد، هشت تیپ روانشناختی را ایجاد می کند. این هشت تیپ شامل درونگرای متفکر، درونگرای احساسی، درونگرای حس گرا، درونگرای شهودی، برونگرای متفکر، برونگرای احساسی، برون گرای حس گرا و برون گرای شهودی می شود.

دیدگاه یونگ به انسان

یونگ انسان ها را موجوداتی پیچیده و با چندین قطب متضاد در نظر داشت. نظر او در مورد انسان، نه بدبینانه نه خوشبینانه، نه جبرگرایانه و نه هدفمند بود. به اعتقاد یونگ انسان ها به وسیله افکار هشیار، تا اتدازه ای توسط تصورات ناشی از ناهشیار شخصی و تا اندازه به وسیله ردهای نهفته حافظه که از گذشته نیاکانی خود به ارث برده اند، برانگیخته می شوند. انگیزش آنها از عوامل علیتی و غایت شناختی ناشی می شود. در آخر باید گفت این روانکاو نسخه ای واحد برای انسان ها در نظر نمی گیرد و آنها را ترکیبی از بخش های مختلف میداند.

امیدواریم از مطالعه مطلب نظریه یونگ به زبان ساده لذت برده باشید.

منبع: برگرفته از کتاب نظریه های شخصیت جس فیست/گریگوری جی.فیست/ تام آن رابرتس با ترجمه یحیی سید محمدی

اینتیتر را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.